دانلود رمان جدید

سایت اعجاز بوک با هدف پیشرفت صنعت هنر ایران اسلامی فعالیت می کند.

دانلود رمان برده دوست داشتنی از maral نگارش قوی

دانلود رمان برده دوست داشتنی از maral نگارش قوی

دانلود رمان برده دوست داشتنی اثر maral بصورت رایگان

دانلود رمان طنز عاشقانه برده دوست داشتنی اثری بینظیر از maral رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : برده دوست داشتنی

تعداد صفحه : 442

نویسنده : maral

ژانر : طنز عاشقانه

دانلود رمان برده دوست داشتنی از maral بصورت pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

برده دوست داشتنی خلاصه رمان

دختری شیطون زیرک   به اسم ملودی که اشراف زاده هست … ک به اجبار خانواده

توی شرایط سخت  نامزد یه تاجر میشه اما دزدیده میشه و قراره به عنوان برده به فروش گذاشته بشه …

گوشه ای از رمان برده دوست داشتنی

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان آبی پسر بد اثر Blue pdf

دانلود رمان آبی پسر بد اثر Blue pdf

دانلود رمان آبی پسر بد اثر Blue

دانلود رمان عاشقانه آبی پسر بد اثری بینظیر از Blue رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : آبی پسر بد

تعداد صفحه : 1551

نویسنده : Blue

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان the old man and the sea به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آبی پسر بد خلاصه رمان

کلیئو عادت داره از خودش و حقش دفاع کنه و اینو از همون ده سالگی، که پسرمون موهاشو کشید و کتاب، دفترهاشو پاره کرد یاد گرفت، اما خب پشت همه این دعواها چیزی هست که خیلی طول میکشه تا کلیئو ..

گوشه ای از رمان آبی پسر بد

دانلود رمان سس خردل اثر فاطمه مهراد

دانلود رمان سس خردل اثر فاطمه مهراد

دانلود رمان سس خردل رایگان

دانلود رمان طنز عاشقانه سس خردل اثری بینظیر از فاطمه مهراد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : سس خردل

تعداد صفحه : 1815

نویسنده : فاطمه مهراد

ژانر : طنز عاشقانه

دانلود رمان outlander به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سس خردل خلاصه رمان

ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه .روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمیدونه قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!

گوشه ای از رمان سس خردل

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان تایگر بدون سانسور

دانلود رمان تایگر بدون سانسور

دانلود رمان تایگر با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقانه تایگر اثری بینظیر از هاله نژاد صاحبی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : تایگر

تعداد صفحه : 653

نویسنده : هاله نژاد صاحبی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان ذهن خالی از سایت 98ia به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

تایگر خلاصه رمان

داستان درباره دختری به نام نواست که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده. نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامه‌اس!

و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست. تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به کمکش میاد اما…

گوشه ای از رمان تایگر

از گوشه پنجره رفتن اش را نظاره کرد و وقتی که ماشین اش از پیچ کوچه گذر کرد عقب آمد و روی تخت نشست. بغض کرده به هامین نگاه کرد و کودکانه لب زد: دیدی دعوام کرد مامان؟ تا هفت سالگی دردانه پدر و تک فرزند و یکی یکدانه خانه…

نه که وضع مالی خیلی خوبی داشته باشند اما هرچه که اراده می‌کرد بابا عباس و مامان گوهرش، برایش تهیه می کردند. بعد زلزله بم و فوت پدر مادرو تمام قوم و خویش‌اش او ماند و عمه گلابتون و همسرش هادی. از هفت سالگی جای فرزند نداشته آن‌ها را گرفت و برای همیشه به تهران آمد. طی این مدت درشت زیاد شنیده بود.

از پانزده سالگی که شوهر عمه اش فوت کرد دست راست عمه اش شد و تصمیم گرفت پا به پای او در خانه نیکزادها کار کند. بارها آماج زخم زبان‌ های حاج خانم و مریم ای که همبازی کودکی اش بود. بعد از فوت میعاد هم کسی نمانده بود که زخماش نزده باشد، جز محمد علی. محمد علی تنها کسی قضاوت اش کرد و نه زخم زبانی نثارش کرد.

دانلود رمان تایگر pdf از هاله نژاد صاحبی

اما امروز… سرش را بالا گرفت تا اشک نریزد تا اشک‌هایش در حصار چشم‌هایش بمانند. نفس عمیقی کشید و با درد لب زد: خاله بازی.. میعاد دیدی؟ شنیدی تو؟ به عشقمون گفت خاله بازی… لبخند غمگینی زد و ادامه داد: حق داره…

اون که نمی‌دونه این خاله بازی بهترین روزای زندگی من بوده… نمی‌دونه من با حضورت چقدر خوشبخت بودم. نمی‌دونه که بهش میگه خاله بازی. هرچند نباید از محمد علی گله‌ای می‌کرد. نمی دانست. کلمه سه حرفی به تمام دنیای فرد عاشق رنگ می‌پاچد. نمی دانست او و میعاد… در یک سال زندگی پنهانی شان، چه ساعتهای خوشی را کنار هم تجربه کردند روزهای زیبایی را گذراندند و چه تجربه های شیرینی که کسب کردند. حق داشت عشق را خاله بازی بداند وقتی …

دانلود رمان وحشی از علی زیبایی بدون سانسور

دانلود رمان وحشی از علی زیبایی بدون سانسور

دانلود رمان وحشی بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه مافیایی نتقامی وحشی اثری بینظیر از علی زیبایی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : وحشی

تعداد صفحه : 807

نویسنده : علی زیبایی

ژانر : عاشقانه مافیایی نتقامی

دانلود رمان وحشی اثر علی زیبایی pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

وحشی خلاصه رمان

آرام،‌زیباترین دختری بود که توی عمرم دیده بودم،خیلی زیبا، اما شاید باورت نشه هیچ پسری جرات نمی‌کرد دنبالش راه بیفته، آخه کدوم‌ پسر حریف دختری میشه که حداقل توی پنج تا هنر رزمی استاد شده، پدرش کارخونه داشت و …

گوشه ای از رمان وحشی

در حیاط که باز شد آرام شروع به گریه کرد. مقنعه اش را از سر برداشت کوله پشتی اش را توی راه پله انداخت. در را باز کرد. مادرش توی آشپزخانه ایستاده بود. -به به… آروم خا… آرام بدون توجه به او وارد اتاق خود شد. در را بست. خودش را رو تخت پرتاب کرد. بی‌محابا گریه می‌کرد.

صورتش خیس شده بود ته دلش بغضی سنگین در حال رشد بود حس می‌کرد پاهایش، سنگین و کثیف شده اند. حس کرد لباس‌هایش آلوده شده‌اند خسته بود آن مرد به او دست زده بود به بدنش دست زده بود لمسش کرده بود. دست و پای آرام می‌لرزید دلش می‌ خواست بخوابد… بخوابدو بیدار نشود … صورت خندان مرد با آن چشم های سبز هیز و آن دندان‌ های زرد و نامرتب و آن چین‌های کوچک دور چشمش ثانیه‌ای آرام را رها نمی‌کرد. -آرام.. مادر! مادر، دوباره در زد مثل همیشه آهسته. خیلی نرم و کم صدا. :((دخترم! چی شده؟)) آرام، صورت خیس خود را توی بالش فرو برد. ته دلش آشوب بود، انگار آشغال خورده بود. آن مرد به او دست زده بود.

دانلود رمان وحشی pdf از علی زیبایی

لمسش کرده بود و او… او فقط نگاه کرده بود… اجازه داده بود که… نه نه نه اجازه نداده بود مرد با او… او فقط ترسیده بود، ترسیده بود و مرد با آن لبخند هیزش او را لمس کرده بود… حالش از خودش به هم می‌خورد.. حالش از آن مرد به هم می‌خورد… فریاد زد…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان ناهمتا از شقایق الف بصورت pdf

دانلود رمان ناهمتا از شقایق الف بصورت pdf

دانلود رمان ناهمتا رایگان

دانلود رمان عاشقانه فانتزی بزرگسال ناهمتا اثری بینظیر از شقایق الف رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : ناهمتا

تعداد صفحه : 373

نویسنده : شقایق الف

ژانر : عاشقانه فانتزی بزرگسال

دانلود رمان ناهمتا از شقایق الف pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

ناهمتا خلاصه رمان

در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه ..

وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب و رویا دیده!

گوشه ای از رمان ناهمتا

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 11 هزار تومان

دانلود رمان یک مشت خالی از زندگی اثر yegane

دانلود رمان یک مشت خالی از زندگی اثر yegane

دانلود رمان یک مشت خالی از زندگی از yegane pdf

دانلود رمان عاشقانه یک مشت خالی از زندگی اثری بینظیر از yegane رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : یک مشت خالی از زندگی

تعداد صفحه : 396

نویسنده : yegane

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان شالوده عشق zk به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

یک مشت خالی از زندگی خلاصه رمان

داستان درباره دکتری به نام مهراد هست که در زمان دانشجویی با دختری پونزده ساله ازدواج میکنه و سریع بچه میارن الان چهارده سال گذشته و مهراد ساغر رو هم سطح خودش نمیدونه .در این میان ساغر …

گوشه ای از رمان یک مشت خالی از زندگی

دانلود رمان شهزاده سوار بر اسب از نرگس واثق pdf

دانلود رمان شهزاده سوار بر اسب از نرگس واثق pdf

دانلود رمان شهزاده سوار بر اسب pdf

دانلود رمان عاشقانه شهزاده سوار بر اسب اثری بینظیر از نرگس واثق رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : شهزاده سوار بر اسب

تعداد صفحه : 440

نویسنده : نرگس واثق

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان گی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

شهزاده سوار بر اسب خلاصه رمان

در مورد دختری که به اشتباه از وسط یک زندگی عادی به دنیای وحشت پا می‌ذاره، وحشتی شبیه عروسک شدن، رقاص شدن، تیکه تیکه شدن و… چه روز‌های که نمیبینه وبالاخره با یک پیشنهاد از طرف باند دخترفروشان زندگیش عوض میشه …

گوشه ای از رمان شهزاده سوار بر اسب

خسته و کوفته‌تر از همیشه کلید در را می‌اندازم و وارد می‌شوم.
به محض ورودم صدای بلند برنامه فوتبال که از تلویزیون در حال پخش است؛ در گوشم طنین انداز می‌شود.
بوی خوش غذا، زیر بینی‌ام می‌پیچد و معده‌ی گرسنه‌ام را تحریک می‌کند. همین که صدای به هم خوردن در، در فضا اوج می‌گیرد، صدای همیشه جدی‌اش می‌آید.
– جوراب‌هات رو در بیار، بعد بیا تو!
خنده‌ام می‌گیرد اما به سفارشش گوش می‌کنم.
مامان با ظرف میوه‌ی در دستش از آشپزخانه بیرون می‌آید و با دیدنم گل لبخند بر لبانش شکوفا می‌شود.
– خوش اومدی گل مامان، خسته نباشی!
لبخندی به این همه مهربانی‌اش می‌زنم.
– درمونده نباشی زهرا بانو!
صدای اعتراض آمیزش دوباره بلند می‌شود.
– چند بار باید بگم با اسم صداش نزن؟ نمی‌فهمی بزرگ‌ترته!
خنده‌ام می گیرد و بی طاقت کفش‌هایم را با جوراب‌هایم در می‌آورم و سمتش پرواز می‌کنم.
روی مبل سبز رنگ عزیزش نشسته و صورتش با اخم مزین است.
با ناز لب و لوچه‌ام را شل می‌کنم و از قصد می‌گویم: چه خبره؟ کریم خان ما که باز اخموعه!
می‌دانم از این که به اسم صدایش بزنم عاصی می‌شود اما از قصد این کار را می‌کنم!
گره بین ابروانش کورتر می شود و لبخند به لبانم هدیه می‌کند.
حرصی نامم را صدا می‌زند.
– نارین!
با خنده چند قدم فاصله را طی می‌کنم و در حالی که با «جانم» جوابش را می‌دهم، خودم را در آغوشش جا می‌کنم.
جدی و محکم مثل همیشه می‌پرسد: مگه بهت نمیگم بزرگ‌ترت و با اسم صدا نزن! من چی توئم دختر؟

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان بچه های خاص خانم پرگرین از رنسام ریگز بدون سانسور

دانلود رمان بچه های خاص خانم پرگرین از رنسام ریگز بدون سانسور

دانلود رمان بچه های خاص خانم پرگرین اثر رنسام ریگز بصورت رایگان

دانلود رمان فانتزی تخیلی ترسناك بچه های خاص خانم پرگرین اثری بینظیر از رنسام ریگز رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : بچه های خاص خانم پرگرین

تعداد صفحه : 368

نویسنده : رنسام ریگز

ژانر : فانتزی تخیلی ترسناك

دانلود رمان آژمان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بچه های خاص خانم پرگرین خلاصه رمان

داستان پسری ۱۶ ساله به نام جیکوب است. او در کودکی مبهوت داستان‌های پدربزرگش بوده. پدربزرگش در زمان جنگ جهانی دوم، از دست هیولاهای آدم‌خوار نجات می‌یابد و مدتی را با بچه‌هایی خاص در خانه‌ای مرموز زندگی می‌کند. پس از مرگ پدربزرگش و …

گوشه ای از رمان بچه های خاص خانم پرگرین

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  اثر آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  اثر آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  اثر آلما شایسته بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه مافیایی سرنوشتم با تو بود  اثری بینظیر از آلما شایسته رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت اعجازبوک دانلود کنید

اسم رمان : سرنوشتم با تو بود 

تعداد صفحه : 1034

نویسنده : آلما شایسته

ژانر : عاشقانه مافیایی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  اثر آلما شایسته نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

سرنوشتم با تو بود  خلاصه رمان

دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد…

کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود،غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از …

گوشه ای از رمان سرنوشتم با تو بود 

از آن همه جذابیتش آب دهانش را قورت داد. آرزو راست میگفت یک چیزی به مدل های ایتالیایی هم بدهکار بود. به سمتش رفت به چشمانش نگاه کرد. قربونت برم من خب؟!دورت بگردم؟!بابا هم انقدر جذاب آخه؟! کلافه گفت: پنااه! جان دل پناه، زندگی من! کمی دیگر به حرف ها و حرکاتش ادامه میداد این دفعه دیگر واقعا کنترل خودش را از دست میداد…با صدای خشداری گفت: دیر میرسیم! سری تکان داد و همینطور که دستش را میگرفت گفت

بریم عزیزم! چرا نمیاد؟! از این همه عجله اش خنده اش گرفته بود. صبر کن یذره تازه داره ژل رو میزنه. با دقت به مانتور خیره شده بود و منتظر بود تا برای اولین بار دخترش را ببیند. پناه ب یشتر از ا ینکه کودکش را ببیند منتظر واکنش پدرش بود و اینهمه استرس و هیجان کارن جذاب ترین چیزی بود که برای اولین بار داشت در او میدید. سمانه لبخندی زد و گفت: ای خدا، هیچ کدوم از مراجع کننده هام این ذوق و هیجان شمارو نداشتن تا حالا، فقط استرس شوهرت!

هیچ وقت از انتخاب سمانه به عنوان پزشکش پشیمان نمیشد. یکی از پزشکان سرشناس ایران بود که بیشتر وقتش را لندن بود و بعضی مواقع برای جراحی های مهم بیمارانش موقتاً به ایران برمیگشت! هرچند پیدا کردن سمانه هم کار آرزو بود …خندید و گفت: طاقت نداره سریع تر انجامش بده. سری تکان داد و دستگاه را روی شکمش گذاشت و بالاخره آن موجود فسقلی در مانیتور نمایان شد. پناه و سمانه هر دو منتظر واکنش کارن بودند. قسم میخورد برای اولین بار بود که خنده ی کارن را با این صراحت میدید.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 13 هزار تومان

صفحه بعدی