خلاصه کتاب:
اسم من کارن جیگره بزرگترین مواد فروشی که از ترس تیزیم کسی نمیتونه جیک بزنه تو یه پارتی با دختری آشنا شدم که سر نترسی داشت و به خاطر مواد گوشم رو گاز گرفت و فراری شد. دنبالش رو گرفتم و کم کم عاشقش شدم اما یه روز فهمیدم اون خواهرمه دختر مردی که ازش متنفرم .
خلاصه کتاب:
نجلا دختر ۱۲ ساله ایه که نشون کرده ی یانای پسری از تبار قشقایی ها میشه اما تو یه حادثه یانای تصادف میکنه و طبق رسم و رسوم نجلا رو به عقد پسر دوم خونواده درمیارن. دمیر که دل خوشی از نجلا نداره سالها از نجلا و خونواده اش دور میشه و به تهران میره
و نجلا رو بین مشکلات و سختی ها رها میکنه
حالا که نجلا ۲۰ سالش شده پدر دمیر ازش میخواد به خونه برگرده اما دمیر نقشه ی دیگه ای میچینه تا از شر زنی که ازش متنفره خلاص بشه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اعجاز بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.