روسلا در قبیلهای سختگیر رشد کرد، اما روحی آزاد داشت. پس از پیوندی پنهانی با شبا، خوابهایی دید که در آن مردی نقابدار با کلامی اسرارآمیز ظاهر میشد. آن مرد نماد سرنوشت و آزمون بود. روسلا در مسیر کشف حقیقت، به قربانگاهی سنگی رسید؛ جایی که باید میان عشق، قدرت و آزادی انتخاب میکرد.